اواسط هفده ماهگی
مدتیه که برات ننوشتم دختر خوبم کمی درگیر بودم. این روزا شیرین زبونی هات به اوج خودش رسیده تو همه کلمات سخت و ساده رو تکرار می کنی و با دقت به چیزایی که میشنوی اشتباهای گفتاریت رو هم اصلاح می کنی. درکت از محیط بیشتر شده و همچنان به من وابسته هستی. کیک رو میبری سمت دهنت و به خودت میگی بفرما بعد کیک رو گاز میزنی. به من میگی: "مامانی آب". بعد میدوی سمت یخچال و به تقلید از من می گی" چشم" (من معمولا در جواب میگم "چشم الان برای دخترم آب میارم" ). به شدت بغلی شدی و وقتایی که خوابت میاد و حوصله نداری ازم میخوای بغلت کنم و راه برم. میای پیشم میگی بغل بعد که بغلت کردم پاتو به زمین فشار میدی و خودت رو می کشی بالا و میگی "پاشیما" یا "پاشیم"...
نویسنده :
مامانی
12:19